وصیت نامه شهیدان

ای دل بکن بکوی شهیدان زیارتی  ـــــــــــــــــــــ تا کی بفکر این زر وصال و عمارتی

جز آرزوی قبر حسین بر دلم نبود  ـــــــــــــــــــــــ  اینست راه عشـق اگـر با بصـارتی

در راستای گسترش فرهنگ شهادت و ایثار و نیز آشنایی خوانندگان محترم وبلاگ با ادبیات معنوی حاکم بر دوران دفاع مقدس و الگو پذیری آنان از شهدای شاهد  و همچنین ثبت تاریخ نقش جوانان شهر ملاثانی در ۸ سال دفاع مقدس بخشی از وصیت نامه های شهیدان بر روی صفحات و بلاگ و در بخش یادنامه شهدا منتشر می گردد.جهت مشاهده روی ادامه مطلب کلیک نمایید.

وصیت نامه شهید علی حمیدیان مقدم

بسم الله الرحمن الرحیم

(( یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی ))

با نام و یاد خدای منان و با دورود به رهبر کبیر انقلاب و سلام بیکران به روان پاک شهدا ء قلم شکسته خود را بر گرفته تا شاید بتوانم چند کلمه قصیر و کوتاه بر کاغذ آشکار سازم ، باشد که فرمان الهی را اجرا کرده باشم . خدایا ، بار الها ، پروردگارا ، معبودا ، مولایم من حقیر و فقیر که طاقت از دست دادن پاهایم را ندارم چگونه تحمل عذاب تو را می توانم بکنم ؟ خدایا مرا ببخش ، از گناهانم در گذر ، تو کریم و رحیم هستی و من بخیل و معصیت کارم ، خدایا با کوله باری از گناه و معصیت و غیبت بسوی تو می آییم تا بلکه به کرم و رحمت از من در گذری و مرا به فردوس جاویدانی و همیشگی و عرفان خویش راه دهی . خدایا ، مبادا فردا در جلو دوستانم سر به زیر باشم ، خدایا نکند فردا با روی سیاه در محضر تو حاضر شوم . ای وای ، وقت آن است که بهار جوانی و پائیز پیری به یکدیگر متصل گردند و اندکی بعد انفصال .ای مسافر بی ساز و برگ و ای راحل بی توشه ، ای زارع در آستانه درو و ای تاجر خالی الکف ( دست خالی ) و ای پرنده در چنگال صیاد ، آیا نشنیده ای که (( ان الله لبالمرصاد )) ؟ آیا گردونه های سنگلاخ را با پاهای برهنه مناسبتی هست ؟ آیا بی توشه به راه مخوف و خطرناک اراده توان کرد ؟ آیا منازل ترسناک و ناپیدایی را که ابتدای آن مرگ است و سکرات ، چگونه طی خواهد کرد ؟ . ای نفس هیچ بیاد می آوری اوقاتی را که ...